شعر زیبای من او را دوست دارم

شعر زیبای من او را دوست دارم

...


برخی از شعرهای عاشقانه ادم را را نیز آرام می کند.

و این روزها

کمی دلتنگ و بی تابی

و من دلشوره می گیرم

و از فرط همین طوفان

کمی بی خواب…

کمی افسردگی دارم

و حالم را کسی اصلا نپرسیده

های مردم

کسی از حال من اینجا خبر دارد ؟!

ولی روزهای پیش از این

به هر شخصی که جویا شد از احوالم

نوشتم : خوب باشد خوب خوبم ، خوب می مانم

یکی خندید

یکی پرسید

دیوانه ، تو مجنون کدام لیلای گمگشته در این شهری؟!

و حالم از همین هایی

که می بینند بی تابی

که می فهمند بی تابم

و از من انتظار خنده های گرم را دارند!

بهم خورده ، ولی بازم

که انگارش نه انگاری

کسی دست بر نمی دارد

و حرفهایم ، در این جمله

خلاصه می شود گاها

چه او میلش به من باشد

چه از مهرش به دور باشم

من او را تا دم مردن

جماعت دوست می دارم


فرم در حال بارگذاری ...

نشانه های یک عشق واقعی و درست چیست

نشانه های یک عشق واقعی و درست چیست

...

 

عشق واقعی چـه نشانه هایي دارد؟ بعد از بلوغ جسمی و ذهنی هر آن امکان دارد کـه ستاره خودتان در آسمان بی کران را پیدا کنید، اما گاهی اوقات اشتباهاتی هم پیش می‌آید و اشتباهی عاشق کسی می‌شویم.

 

این سوال در ذهن همه ی بوجود می‌آید: عشق واقعی چیست؟ چگونه بفهمیم کـه واقعا عاشق شده ایم و این احساس بچه گانه نیست؟ در ادامه 20 نشانه عاشق شدن را مرور می‌کنیم. پس با ما همراه باشید با نشانه های یک عشق واقعی

 

به خودتان می رسید؟

خسته از كار برگشته‌ اید، ‌روز گرمی بوده و حسابی عرق كرده‌ اید. همسر‌تان یک ساعت دیگر بـه خانه میرسد. آیا اول زیر باد كولر یک چرت حسابی می زنید؟یا این‌اكه دوش می گیرید و سعی می‌كنید كمی بـه ظاهر خود‌تان برسید؟ اگر همسر‌تان را واقعا دوست داشته باشید، ‌تصوری كه او در مورد شـما می‌كند برایتان از هر چیزی مهمتر اسـت.

 

زندگی‌ تان را پر انرژی كرده؟

از همان صبح كه از خواب بلند می شوید انرژی زیادی دارید و حتی اگر بیمار هم باشید میتوانید كارهای روزانه‌‌ تان رابا سر زندگی و آرامش انجام دهید؟و آیا این رابطه و این حس باعث میشود كه نسبت بـه‌خود‌تان هم احساس خوبی داشته باشید و بـه زندگی كه ساخته‌اید با احساس غرور نگاه كنید؟ عشق واقعی در تمام روز شـما و احوال شـما تاثیر می گذارد و حتی اگر یك زندگی كاملا معمولی داشته باشید احساس رضایت فوق‌العاده‌ اي در شـما ایجاد می‌كند.

 

چقدر قهر می‌كنید؟

آخرین‌باری كه باهم قهر كردید چـه زمانی بود؟ 1 ‌‌ساعت پیش؟ 1 هفته پیش یا 1 ماه پیش؟ اگر شـما واقعا عاشق یكدیگر باشید میتوانید خیلی آسان در مورد اختلافات‌تان صحبت ‌كنید و چون نظر طرف مقابلتان برایتان مهم اسـت ‌خوب بـه حرف‌ هایش فكر می‌كنید و سعی كرده تصمیمی بگیرید كه هم منطقی باشد و هم بـه او آسیبی نزند.

 

شاید گاهی از هم برنجید اما قهر در رابطه شـما اتفاق عادی‌ نیست. شـما ناراحتی‌هاي‌تان را از هم پنهان نمی‌كنید ولی قرار هم نیست بـه‌خاطر رسیدن بـه خواسته‌‌ تان با قهر از طرف مقابل‌تان باج بگیرید. حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شـما اتفاق بیفتد و باهم دعوا كنید ظرف تنها چند دقیقه روبه‌ راه میشوید و دل‌تان میـــخواهد كه باهم حرف بزنید.

 

بـه این فكر می‌كنید كه هیچ‌ چیز ارزشمندتر از این نیست كه شـما دو نفر میتوانید باهم در مورد احساسات و تصمیمات‌ تان گفت‌ و گو كنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را كه داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی وی را ندارید. حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شـما اتفاق بیفتد و باهم دعوا كنید ظرف تنها چند دقیقه روبه راه می شوید و دل تان می خواهد كه باهم حرف بزنید.

 

بـه این فكر می‌كنید كه هیچ‌چیز ارزشمندتر از این نیست كه شـما دو نفر می توانید باهم در مورد احساسات و تصمیمات‌تان مصاحبه كنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را كه داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی وی را ندارید. اگر واقعا عاشقش باشید نه شـما و نه همسر یا نامزد‌تان نمیخواهید كه وفاداری دیگری رابه شكل عجیب غریبی امتحان كنید.

 

از ریسک كردن نمی‌ترسید؟

از این‌كه با او در شهر دیگری زندگی كنید نمی ترسید و فكر می‌كنید خیلی از كارهایی كه پیش از این در توان خود‌تان نمیدیدید حالا انجام شدنی اسـت؟ عشق بـه طرز عجیبی شـما را شجاع می‌كند. از ریسک كردن در كنار او نمی ترسید. انگار وجودش بشما قدرت عجیب غریبی میدهد.

 

از اخم و نگاه سرد دیگران نمیترسید و فكر می‌كنید تا زمانی كه او هست، چراباید از چیزی بترسید؟ البته این‌ها یک تصور غیرواقعی نیست، او واقعا شـما را حمایت می‌كند و هر زمان كه بـه مراقبتش نیاز داشته باشید در كنار‌تان وی را می بینید.

 

او چه چیزی را دوست دارد؟

برای خرید یک كادو ذهنت ان پر از ایده‌ هایي اسـت كه وی را شگفت‌ زده می‌كند یا این‌كه باید از ده‌ ها نفر مشورت بگیرید و بازهم بـه نتیجه‌ اي كه میخواهید نمی‌‌رسید؟ اگر ارتباط شـما نزدیک و گرم باشد، سعی می‌كنید از هر راهی كه میشود بـه علائق او پی ببرید و آن‌ها را در رفتارها، پوشش و آرایش و همه ی ابعاد زندگی‌تان جلوه دهید. وی را بهتر از هر كسی می‌شناسید.

 

حتی اگر یکسال بیشتر از ازدواج‌تان نگذشته باشد، ‌آن قدر پیوند میان شـما قوی هست كه از اعضای خانواده‌ اش هم بیشتر روی احساسات، رفتارها و حتی منظورهای پنهانش شناخت دارید. خوب میدانید در چـه موقعیتی نباید قرارش دهید یا این‌كه در چـه شرایطی مهمترین حرف‌ها را باید بـه او بزنید.

 

شـما این اطلاعات رابه طرز عجیب و نامحسوسی بـه دست آورده‌اید. حالا دیگر می توانید از نگاه او درونش را بخوانید و بـه غیر از شـما هیچ‌كس از پس این كار برنمی‌آید. حس می‌كنید هرروز كه می‌گذرد، ارتباط‌تان بـه طرز شگفت‌آوری قوی تر می شود و خیلی زودتر از انتظار‌تان چیزهایی كه میخواهید را درباره‌ اش كشف می‌كنید.

 

همیشه از او دفاع می‌كنید؟

اگر یكی از اعضای خانواده‌‌تان بـه او توهینی كند یا این‌كه متهمش كند، چـه واكنشی نشان می دهید؟ ممكن اسـت حق با خانواده‌‌تان باشد، بنابر این بـه آن‌ها اجازه می دهید كه در نبود همسر‌تان حسابی سرزنشش كنند یا این‌كه در موردش جملات ناخوشایندی رابه كار ببرند؟

 

در صورتی كه واقعا عاشقش باشید، قطعا ‌از او دفاع می‌كنید و خود‌تان رابه خاطرش در خطر می‌اندازید؟ اگر واقعا عاشقش باشید حتی اگر نگرانی‌هایي در رابطه شـما وجوددارد مقابل دیگران بـه او توهین نمی‌كنید یا از او گلایه نمی‌كنید. دوست دارید حتی در سخت‌ترین روزهای رابطه‌‌تان همه ی بدانند كه برای‌تان ارجمند اسـت و آن‌ها هم وظیفه دارند بـه او احترام بگذارند.

 

حسرت زندگی دیگران را دارید؟

نگاهی بـه زندگی‌‌تان دراین چند‌سال بیندازید. تا امروز پیش آمده حسرت زندگی دوستان‌تان را بخورید یا این‌كه همسر‌تان رابا مردهای دیگر مقایسه كنید و بعد ازآن یك آه بكشید؟ اگر عاشقش باشید حتی اگر او یك آدم كاملا معمولی باشد.

 

آدمی كه پول محدود، ‌ظاهر متوسط و خانواده متوسطی هم دارد، ‌هرگز فكر نمی‌كنید كه می‌توانستید انتخاب بهتری داشته باشید. از نظر شـما بهتری و بدتری با این معیارها سنجیده نمی شود. شـما فكر می‌كنید او با تمام كاستی‌هایش بهترین گزینه برای شماست و آرامشی را كه در كنار او می گیرید از هیچ‌كس دیگری نمی‌توانستید بگیرید.

 

چطور توصیفش می‌كنید؟

وی را در 5 جمله توصیف كنید. حالا بـه جملاتی كه انتخاب كرده‌اید نگاه كنید؛ چـه تعداد ازآن‌ها مثبت هستند و چـه تعداد منفی؟ شـما وی را همان طور كه هست می‌پذیرید و بـه همه ی چیزش افتخار می‌كنید یا این‌كه همیشه منتظر روزی هستید كه او قرار اسـت تغییر كند؟

 

در زندگی عاشقانه اینطور نیست كه شـما ویژگی‌هاي منفی همسر‌تان را نبینید. همه ی عیب و ایرادهایش را می بینید اما برای‌تان اذيت‌دهنده نیست. شـما می دانید كه خود‌تان هم خالی از عیب نیستید. در مقابل نقاط قوت او برای‌تان مهم و ارزشمند اسـت و سعی می‌كنید با مطرح‌كردن این ویژگی‌هاي مهم در مقابل دیگران، ارزش وی را پیش دیگران هم بالا ببرید.

 

او را برای اشتباهات دیگران سرزنش می‌كنید؟

هیچ‌وقت از او نمیخواهید كه بین شـما و وفاداری‌اش بـه خانواده‌ خود یا دوستانش یكی را انتخاب كند. سعی می‌كنید بـه موقعیت خانوادگی و اجتماعی‌اش احترام بگذارید و وی را بـه‌خاطر اشتباهات دیگران هرگز تحقیر نمی‌كنید.حتی در سخت‌ترین شرایط بـه آدم‌هایي كه برایش ارزشمند هستند احترام میگذارید و هرگز حتی بـه‌دلیل خنک شدن دل خود‌تان وی را در مقابل دیگران شرمنده نمی‌كنید.

 

از رویاهایتان می‌گذرید؟

قطعا شـما و او قبل از آشنایی‌‌تان رویاهایی داشته اید. ممكن اسـت یكی‌ از شـما فكر تحصیل در كشوری دیگر را می‌كرده‌ و فكر دیگری این بود كه در همین كاری كه هست چطور می تواند پیشرفت كند.آیا زمانی كه رویاهای شـما دریک مسیر قرار نمی گیرد، حاضر می شوید از رویای خود‌تان بـه‌دلیل رسیدن او بـه آرزوهایش صرف‌نظر كنید ودر راه تحقق آرزوهایش بهترین همراه برای او باشید؟

 

باید فقط متعلق به شما باشد؟

اگر روزی بفهمید كه جدایی برای شـما بهترین چیز اسـت، ‌آیا بـه او اجازه میدهید كه بدون جنگ و دعوا از شـما جدا شود؟ شاید شـما یكدیگر را دوست داشته باشید اما بـه دلایل بسیار نتوانید زندگی‌تان را آن‌طور كه انتظار دارید یا لیاقتش را دارید بسازید.

 

اگر شـما یک عاشق واقعی باشید هرگز بـه این فكر نمی‌كنید بلكه فكر می‌كنید اگر او قرار اسـت مال شـما نباشد پس دیگر چـه دلیلی دارد، نگران او و آینده‌اش باشید. شـما وی را هرجا كه باشد دوست دارید، چـه در كنار‌تان و چـه دور از شـما.

 

زیادی مراقبش هستید؟

آیا سلامتش برای شـما اولین اولویت اسـت؟ از نگرانی‌ هایش كم می‌كنید چون نمی خواهید استرس‌ ها اذیتش كنند، وقتی كه بیمار می شود مهم ترین موضوع زندگی‌تان مراقبت از او و سلامتش میشود؟

 

اگر این‌ طور باشد شـما واقعا عاشقش هستید. این مسئله قطعا در كوچك‌ترین بخش‌ هاي زندگی شـما بروز پیدا خواهد كرد. از پختن یك غذای سالم بگیرید تا كنترل وزن و سلامت او یا حتی مراقبت از سلامت روانش، همگی برای شـما اهمیت ویژه‌اي پیدا خواهند كرد.

 

همه ی چیز «مـا» شده اسـت؟

در رابطه‌‌تان مدام حرفی از «مـن» بـه میان نمی‌آورید و حتی وقتی می خواهید تصمیمی بگیرید و بـه او انتقال دهید مصلحت «مـا» را در‌نظر‌ میگیرید.وقتی كه بـه آینده فكر می‌كنید قبل از هر تصمیمی كه میگیرید بـه این فكر می‌كنید كه این اتفاق روی احساسات و آینده او چـه تاثیری میگذارد. خوشبختی شـما یک خوشبختی مشترک اسـت. اتفاقی كه لبخند را روی لب هر دوی شـما می‌نشاند.

 

نزدیكانش را دعوت می‌كنید؟

آخرین باری كه دوستان او یا اعضای خانواده‌اش را دعوت كردید كی بود؟ اگر عاشقش باشید بـه او حق میدهید كه مانند شـما با كسانی وقت بگذراند كه دوست‌شان دارد و كنارشان آرامش می گیرد. دوستان قدیمی، اعضای خانواده یا حتی كسانی كه خیلی هم در دل‌تان بـه آن‌ها تعلقی ندارید رابه خاطر خوشحالی او بـه خانه‌‌تان دعوت می‌كنید.

 

یا وقتی كه از شـما می خواهند آخر هفته با آن‌ها باشید فكر نمی‌كنید كه روز‌تان را قرار اسـت اتلاف كنید. هیچ ارتباطی رابه او تحمیل نمی‌كنید. اگر میخواهید كسی رابه خانه‌‌تان دعوت كنید اول بـه این فكر می‌كنید كه او از این مهمانی چـه لذتی می برد.

 

حرف‌هایتان تمام نمی‌شود؟

آخرین‌باری كه یک روز تمام باهم تنها بودید كی بود؟ آیا در پایان روز خسته و بی‌حوصله شده بودید و دیگر حرفی برای گفتن نداشتید؟ اگر احساس بین شـما قوی باشد، حرف‌هایي كه دوست دارید بـه هم بزنید هیچوقت تمام نمی شود.

 

حتی اگر بـه یک مسافرت یک ماهه دو نفره بروید و مدام باهم تنها باشید بین شـما سكوت اذيت‌دهنده‌ اي برقرار نمیشود و همیشه آن‌قدر موضوع مشترک برای صحبت كردن و علاقه مشترک برای تفریح كردن دارید كه خلا یک همراه واقعی را در زندگی‌تان احساس نمی‌كنید.

 

اشتباهاتش را نمی‌بخشید؟

وقتی كه باهم دعوا می‌كنید فورا ذهنت ان بـه عقب بر میگردد و تمام مشكلاتی كه دراین سالها بین شـما پیش آمده رابه او یادآوری می‌كنید؟اگر عاشقش باشید هرگز از اشتباهات گذشته‌ اش یک داستان نمی‌سازید و تحقیرش نمی‌كنید. شـما اغلب اتفاقات بد گذشته رابه اسانی می‌بخشید و تا حدودی فراموش می‌كنید و حتی اگر بعضی‌ هایشان از یاد‌تان نرود، مقابل او وانمود می‌كنید كه فراموش‌شان كرده‌اید.

 

خودتان را كنار نمی‌كشید؟

هیچوقت این جمله رابه زبان آورده‌اید؟ بی‌ پولی و مشكلات تـو بـه مـن ربطی ندارد! یا این‌كه شـما هم برای آینده مشتركتان مدام برنامه‌ ریزی می‌كنید و دوست دارید بـه هر قیمتی كه شده تلاشتان را بیشتر كنید تا بهترین آینده را برای یكدیگر بسازید.

 

خود‌تان را از منافع این زندگی كنار نمی‌كشید و بـه یك مصرف‌كننده پر توقع تبدیل نمی شوید. پا بـه پای هم مسائل مالی، ‌تصمیم گیری‌ها و برنامه‌ها را مدیریت می‌كنید و هیچوقت فكر نمی‌كنید كه او تنها كسی اسـت كه در قبال این زندگی وظیفه دارد.

 

شرایطش را درک می‌كنید؟

نه این‌كه یک آدم وابسته و منفعل باشید اما برنامه‌ هاي شـما بجای برنامه‌ هاي مـن، بـه مـا تبدیل میشود. تفریحات شـما میشود تفریح 2 نفره و شادی شـما می شود شادی مشترک.حتی زمانی كه حسابی دل‌تان گرفته برای تفریح كردن نگاهی بـه برنامه او می‌اندازید.

 

آیا او سالم اسـت و حوصله و توان جسمی این تفریح را دارد. آیا بخاطر برنامه كاری‌ اش بـه او فشاری نمی آید و او هم مانند شـما از این برنامه‌ اي كه گذاشته‌اید لذت می برد یا این‌كه بهتر اسـت تفریح‌ تان رابه زمان دیگری منتقل كنید.

 

دوست دارید همه چیز متعلق به او باشد؟

وقتی بـه قصد خریدن چیزی برای خود‌تان بـه خرید میروید، پشت مغازه‌ ها چشم‌تان بـه چیزهایی جلب میشود كه او دوست دارد داشته باشد یا بـه لباس‌ هایي كه بـه‌ نظر‌تان اگر بپوشد خیلی زیبا میشود؟

 

برای شـما كه عاشقانه دوستش دارید، ‌همیشه برای‌ تان زیبایی‌اش تازه میماند. وقتی كه لباس تازه‌ اي می پوشد دوست دارید نگاهش كنید. احتیاجاتش رابه خاطر دارید و حتی حاضر هستید بخاطر فراهم‌كردن‌ شان از احتیاجات خود‌تان صرف‌نظر كنید.


فرم در حال بارگذاری ...

شعرهای عاشقانه و احساسی جدید

شعرهای عاشقانه و احساسی جدید

...


شعرهای عاشقانه و احساسی جدید
 

من معجزہ را
؋ـردے می‌نامم ڪـہ می‌شود
در آغوشش
عالم و آدم را از یاد بُرد …

 

 

 

چشم‌ هاے تو…
مثال بارز تناقض‌اند…
هم ᓗـر؋ دارند…
هم ᓗـر؋ ندارند…!

 

 

 

مڹ ڪَام به ڪَام
پشت سرت ،
ᓗـرڪت خواهم ڪرد

رد پاے تو را ڪور مے ڪنم

تا مبادا ڪسے
جز مڹ ، پا در جاے
قدمـهاے تو بڪَذارد ..

 

 

 

من از تمام این دنیا
عشق مے خواهمُ
مشتے شعر
گل هاے شمعدانے پشت پنجرہ
و لبخندهاے تو
كـہ تكثیر مے كند عشق را
بـہ بے نهایت…

 

 

 

شب…
با واژہ ها بخیر نمیشود…
مگر در آغوش تو…!

 

 

 

دلـم تو را مے خواهد

ڪـہ قربان صدقـہ ات بروم

شنیدہ ام صدقـہ عمر را زیاد میڪند

 

 

 

همان اولِ رابطه…
اگر با تمامِ وجود خاطرَش را بخواهى و…
قدرِ تڪ تڪِ لـᓗـظـہ هاى كنارِ او بودن را بدانى…
دیگر لازم نیست براى ؋ـرصتِ دوبارہ خواستن…
خودَت را كوچڪ كنى…
ᓗـتماً نباید چیزى را از دست داد تا قدرَش را دانست…
میتوانیم داشتـہ هایمان را مـᓗـكم بچسبیم…!

 

 

 

هیچ گاه…
گیسوان یڪ زن را نادیدہ نگیر…
هر تار موے زن…
زیباترین موسیقے مے شود…
اگر دستان مردانـہ ات…
استعداد نواختن…
عشق را داشتـہ باشد…

 

 

 

چـہ وسوسـہ اے دارد…
خدا بودن…!
؋ـڪرش را بڪن…
همیشـہ ڪنار تو…
نزدیڪ تر از رگ گردنت باشم…

 

 

 

مرا ندید بدید دوست بدار!
بنشین روبرویم…
مات مات!
و بگو…
پلڪ نباید زد وقت تماشایت!
ᓗـیـ؋ـی!
قدم بـہ هر سمت برداشتم…
جلوتر از من باش!
دست بـہ هر چیز بردم بگو شما چرا؟
جاهاے شلوغ طورے بچسب بـہ من…
ڪـہ انگار یڪ عضوتازہ پیوند خوردہ ای!
سرت را درد نیاورم…
ندید بدید باش لطـ؋ـا…!

 

 

 

دوستت دارم

و اگر بدانے تا ڪجا
خواهے ؋ـهمید
ڪـہ این
بلندترین شعریست
ڪـہ سرودہ ام..


فرم در حال بارگذاری ...

زیباترین شعرهای عاشقانه گلایه از تنهایی و دوری

زیباترین شعرهای عاشقانه گلایه از تنهایی و دوری

...


زیباترین شعرهای عاشقانه گلایه از تنهایی و دوری
 

آنجا که دلی بود…
به میخانه نشستیم،
آن تـوبه صــد ساله…
به پیمانـه شکستیم،

 

از آتـش دوزخ…
نهراسیم که آن‌ شب،
ما تـوبه شکستیم…
ولی دل نشکستیم.

 

 

 

شک ندارم که تو مانند خودم دلتنگی
با جهانی جهت دیدن من در جنگی

 

شک ندارم که دل شیشه ای شفافت
خورده ازغربت ودوری،به میانش سنگی

 

گرچه دوریم و ز دیدار رخت محرومم
در دلم میشنوم از نفست آهنگی

 

ازغم دوری توحال خوشی دردل نیست
شادم اما که تو با قلب خودم دلتنگی

 

 

 

ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻓﻮﺭﯾﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻬﻤﻦ،

ﻭﻟﻨﺘﺎﻳﻦ ﻳﺎ ﺳﭙﻨﺪﺍﺭﻣﺰﮔﺎﻥ،

ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ،

ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺻﻼ؟

ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ …

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ، ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ؛

ﺑﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ …

ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺣﺘﯽ،

ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﺮﺍ ﻟﻮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ …

ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ،

ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻧﺖ …

ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ،

ﺧﺮﺱ ﻋﺮﻭﺳﮑﯽ ﺑﺨﺮﯼ ﯾﺎ ﻗﻠﺐ ﺷﮑﻼﺗﯽ؛

ﺣﺘﻲ ﻳﻚ ﺧﻂ ﺷﻌﺮ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻌﺪﻱ،

ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛

ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺎﺷﯽ،

ﺟﺎﻧﯽ …

ﻳﻚ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﻮﺏ ﻫﺴﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺎﺩﻱ…

 

 

می دونی آخر هر عشق، ته تهش چیه؟
یا مرگه ؛
یا جدایی ؛
یا عادت ؛
یه وقتایی هم نفرت ..
خیلی وقتا اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن؛
اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن؛
اونا که به عادت برسن محتاجن، معتادن؛
اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه، بدبختن
از هر بیچاره یی بیچاره ترن
تا حالا فکرشو کردی قراره ما به کدومشون برسیم ؟؟!

 

 

 

خاطره های تلخت
هر شب مرا
به رگبار می بندند…
اما
هنوز نبض عشقت می زند !
به من بگو
چقدر یک نفر می تواند
هرشب
به قلب خودش شلیک کند
و صبح ، دوباره
دوست داشتن ات را
از سر شروع کند؟؟!!

 

 

 

جمعه شد،
درد جدایی تو دلگیرم کرد
خاطرات تو به یاد آمد
و درگیرم کرد
خواستم نام تو را
از دل خود پاک کنم
آخرین بوسه تو
باز زمین گیرم کرد…

 

 

 

فقط عاشقانی از عصر جمعه جان سالم به در میبرند
که ظهر به خودشان برسند
آب و شانه کنند و
پیراهن معشوق را تن کنند!
روحش شاد میگفت
پیراهن معشوق تب تند دارد
هذیان فوری می آورد!
خدا بیامرز تا آخرین جمعه
پیراهن آقا جان را تن میکرد و میگفت دوستش نداشتم اصلا خدا بیامرز را…
اشتباه بود از اول…
خب نارفیق بگو ببینم؛
این داستان را قبلا گفته بودم برایت که یک پیراهن هم برایم یادگار نگذاشتی؟
حتی یک پیراهن؟

 

 

 

مچاله شده ام
بین احساس هایم
بین دانسـته ها و ندانسته هایم
بین این سر درد های همیشگی
بین تو
بین دوست داشتن
مچاله شده ام به طرز دردنـاكـی غم انگیز
نـه برای تو برای خودم
برای منـی كه روز ها را میشمارم
همه چیز خلاصه میشود در تو
و من به طرز عجیبی در حسرت ثانیه هـآ مچاله شده ام …

 

 

 

بگو_چطور_برایت_بمیرم
تا_دست_کم
تمام_پنجشنبه_ها_را_به_من_فکر_کنی⁉️

 

 

 

برای دوست داشتنت
حق انتخابی نداشتم …
دُرست مثل
انتخاب خانواده و ملیتم ،
وگرنه كدام زنِ عاقلی
عاشق مردی می شود كه
دور است ،
دیر می آید
و
سخت می گوید
“ دوستت دارم ! “

 

 

 

بعد رفتنت از خدا خواستم
فراموشی بگیرم
شاید از غصه ها جدا گردم
و
اجابت شد!
حال
گاهی می روم
چای می ریزم
و می نشینم همان جای همیشگی
برای سرکشیدن خستگی ها،
نگاهم می افتد
به دو استکان چایی که پشت
این حواس پرتی
برای تو و خودم
ریخته ام!
و
تو نمیدانی
که
این فراموشی لعنتی
هر روز چطور
می کـُشـَدم….

 

 

 

هر شب
با وساطت یک قرص سفید
چمدان چشم هایم را می بندم و
به سمت خواب های تو راه می افتم
به سمت دست هایت
که خواب رفته اند
وَ چشم هایت
که خواب مانده اند از دیدنم
به رؤیای تو که پا می گذارم
زیر پایم
خالی می شود
می دانم صبح نشده
بلند می شوم
با چمدانی پر از گریه
به خانه ی تنهایی ام باز می گردم ..

 

 

 

دوست داشتنت
از دیوار احساسم
نیلوفرانه قد می کشد
هزار و یک قصه می نویسد ؛
و نداشتنت
هزار و یک شکل
به خودش می گیرد ؛
گاها مردابی می شوم نا امید
که در غم فقدانت ،
هیچ پرنده ای را
به بسترش راه نمی دهد
تا مبادا شاد بخواند …
هیچ طراوتی را نمی پذیرد ؛
و گلی تا نیامدنت
حق رویش ندارد !
شده ام مردابی
رو به زوال …
مرا دریاب تا آغوش….

 

 

 

دلم که می‌گیرد
نه سراغ عکس‌هایت می‌روم
نـه دل خوش می‌کنم
به دوستت دارم‌های فاصله دارت
دلـم که می‌گیرد
تنگتر خودم را در آغوش می‌گیرم
شاید چیزی از تو
جا مانده باشد
میان من …

 

 

 

همیشه فکر میکردم که
بدترین چیز توی زندگی اینه که
تنها باشی، ولی نه،
حالا فهمیدم که بدترین چیز
توی زندگی بودن با آدمیه که
باعث میشه احساس تنهایی کنی

 


فرم در حال بارگذاری ...

بهترین متن های عاشقانه و رویایی

بهترین متن های عاشقانه و رویایی

...


بهترین متن های عاشقانه و رویایی
 

شک ندارم که تو مانند خودم دلتنگي
با جهاني جهت ديدن من در جنگي

 

شک ندارم که دل شيشه اي شفافت
خورده ازغربت ودوري،به ميانش سنگي

 

گرچه دوريم و ز ديدار رخت محرومم
در دلم ميشنوم از نفست آهنگي

 

ازغم دوري توحال خوشي دردل نيست
شادم اما که تو با قلب خودم دلتنگي

 

اي درد و بلاي دلنشين زود برو

يک عمر مرا زدي زمين زود برو

 

من با رگ و تيغ آشنا هستم اي عشق!

آن روي سگ مرا نبين!…زود برو!!

 

 

 

از نگاهَش عشق را خواندم ولي لب وا نکرد
شعر هاي تلخِ من را او به خود معنا نکرد

 

خواستم جانم دهم تا زنده باشد ماهِ من!
او که با دوريِ خود قلبِ مرا احيا نکرد

 

با تعهّد ! با دلم! رفتم به پيشِ چشمِ او
حيف شد پايانِ نامِ عشق را امضا نکرد

 

در زمستان فرد وُ تنها من شدم در زيرِ برف
او نيامد با نفسهايَش به دستم ها نکرد

 

مُردم از بي مهريِّ عالي جنابِ شعرِخود
بي توجّه بود و او فکري به اين اغما نکرد

 

 

 

خاطره های تلخت
هر شب مرا
به رگبار می بندند…
اما
هنوز نبض عشقت می زند !
به من بگو
چقدر یک نفر می تواند
هرشب
به قلب خودش شلیک کند
و صبح ، دوباره
دوست داشتن ات را
از سر شروع کند؟؟!!

 

 

 

می دونی آخر هر عشق، ته تهش چیه؟
یا مرگه ؛
یا جدایی ؛
یا عادت ؛
یه وقتایی هم نفرت ..
خیلی وقتا اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن؛
اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن؛
اونا که به عادت برسن محتاجن، معتادن؛
اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه، بدبختن
از هر بیچاره یی بیچاره ترن
تا حالا فکرشو کردی قراره ما به کدومشون برسیم ؟؟!

 

 

 

-من پریشان ترم از
آنچـہ تو مے‌پندارے ؛

شدہ آیا تـہ یڪ شعر
ترڪ بردارے …!

 

 

 

میروے ڪـہ #خوشبخت شوے و مَن..
ᓗـال ڪودڪے را دارم؛
ڪـہ نخ بادبادڪش پارہ شده!
ماندہ براے اوج گر؋ـتنش ذوق ڪند،
یا براے از دست دادنش..
#گریـہ !

 

 

 

بیا واژه‌ها را عوض ڪنیم
«شبت بخیر»
دیگر ᓗـلاوت قبل را ندارد
بیا آرزوے دیگرے ڪنیم براے هم
مثلا بگوییم
«شبت بے ؋ـڪر»

 

 

 

از بس خوابت را دیدہ ام
دیگر نمے گویم ” خوابم مے آید “
مے گویم “یارم مے آید”
وعده‌ ے ما همان رویاے همیشگی…


فرم در حال بارگذاری ...